در صفحه ۱۴۴ کتاب “هزار و یک حکایت اخلاقی” در بخش حسد آمده است: روزی ابن ابی لیلی( قاضی اهل سنت) نزد منصور دوانقی آمد. منصور گفت: بسیار اتفاق می افتد که داستانهای شنیدنی نزد قضات رخ می دهد، مایلم یکی از آنها را برایم نقل کنی. ابن ابی لیلی گفت: همین طور است. روزی پیرزنی فرتوت نزد من آمد و با تضرع و زاری تقاضا می کرد از حقش دفاع کنم و ستمکار او را کیفر نمایم. پرسیدم: از […]