دانشنامه ناریا
دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



نوشته های مربوط به دسته ‘سرگرمی’

چغندر تا پیاز شکر خدا

  چغندر تا پیاز شکر خدا میگویند در روزگار قدیم مرد فقیری در دهی زندگی میکرد. یک روز مرد فقیر به همسرش گفت:((می خواهم هدیه ای برای پادشاه ببرم.شاید شاه در عوض چیزی شایسته شان ومقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان عوض شود))   همسرش که چغندر دوست داشت،گفت:((برای پادشاه چغندر ببر!))اما مرد که پیاز دوست داشت،مخالفت کرد وگفت:((نه!پیاز بهتر است خاصیتش هم بیشتر است.))بااین انگیزه کیسه ای پیاز دستچین کرد […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۱۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
معمای انتخاب آرایشگر

یکنفر اهل منطق به شهری وارد شد و تصمیم گرفت نزد سلمانی برود و سر و صورتش را اصلاح کند. آن شهر دو سلمانی بیشتر نداشت. وقتی مرد بسراغ نخستین سلمانی رفت، او را با سر و صورتی آشفته و پرپشت و موهایی ژولیده و نامرتب و هنگامی که به سراغ دومین سلمانی رفت، او را با موهایی بسیار مرتب و ریشی تراشیده یافت. لذا تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و سر و صورتش را بپیراید. چرا او چنین […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۱۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
اشعار ویژه محرم

اشعار ویژه محرم آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد… بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد…   وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد …   ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود ابری که روی صورت من را گرفت و بعد   انگار صدای مادری دلخسته می رسید آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد   همراه آن صدا تمامیِّ کودکان ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۴ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
داستان زیبای نمره نقاشی

پسر کوچولو از مدرسه اومد و دفتر نقاشیش رو پرت کرد روی زمین! بعد هم پرید بغل مامانش و زد زیر گریه! مادر نوازش و آرومش کرد و خواست که بره و لباسش رو عوض کنه. دفتر رو برداشت و ورق زد. نمره نقاشیش ده شده بود! پسرک، مادرش رو کشیده بود، ولی با یک چشم! و بجای چشم دوم، دایره‌ای توپر و سیاه گذاشته بود! معلم هم دور اون، دایره‌ای قرمز کشیده بود و نوشته بود: «پسرم دقت کن!» […]

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۲۶ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
سخنان زیبا و دلنشین از بزرگان جهان

انسانها در هیچ یک از ویژگی هایشان به اندازه نیکی کردن به همنوعان خود خدای گونه نیستند. (سیسرو)     شما نمی توانید به یک نفر چیزی را که خودش از قبل نمی داند یاد بدهید . فقط می توانید او را از آنچه می داند با خبر و آگاه کنید. (گالیله)     جهت الهی شما ، دریایی است پهناور و بی ساحل . ذات الهی شما از ازل پاکیزه بوده است و تا ابد نیز خالص و پاک […]

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۲۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
داستان جالب مردی در سردخانه !

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ تو ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ برای همین ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﺰﻧﻢ ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ که به تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭفته بود دربِ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ او ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ سردخانه گیر افتاد آخرِ وقتِ کاری بود. ﺑﺎ ﺍﯾن که ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﯿﻎ و ﺩﺍﺩ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐَﺴﯽ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻫﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ […]

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۲۰ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

پسربچه‌ ۸ ساله چینی فقط با بازی‌های کودکانه سالانه بیش از یک میلیون دلار درآمد دارد. ایوان به همراه پدرش در یکی از کانال‌های اینترنتی بازی‌های گوناگون را به نمایش گذاشته و شیوه‌های گوناگون ضعف و قدرت این بازی‌ها را به نمایش می‌گذارند. کانال‌ اینترنتی آنها بیننده‌های بسیاری دارد و بنابراین آگهی‌ها و امتیاز این کانال باعث شده درآمد ایوان بالا برود.

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۲۰ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
اگه میتونی بگو !

۳ بار بگو : سه سیر سر شیر سه شیشه شیر!   *******تکرار جملات سخت*******   ۵ بار بگو : لای رولت رنده ی لیمو رفته

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۱۴ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته