دانشنامه ناریا
پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



تو صف سبد کالا بودیم ، یکی بلند داد زد کی هول میده ؟ . . . ندا آمد بی ادبان ! فهمیدم لقمان هم تو صفه ! اس ام اس و استاتوس خنده دار خوبى کتابخونه اینه که سکوتش جون میده براى مطالعه ! ایراد کتابخونه اینه که سکوتش جون میده براى خوابیدن ! اس ام اس و استاتوس خنده دار ته دیگ است دیگر گاهی جوری میچسبد به ته قابلمه که یک خانواده را ماتم زده میکند ! […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۷ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

با شروع ثبت نام برای دریافت مرحله دوم یارانه ها ، افراد خوش ذوق شروع به ساخت پیامک هایی خنده دار با موضوع یارانه ها کرده اند که در ادامه چند نمونه از آنها را برای شما آماده کرده ایم: ای که پسته خورده ای هر روز و شب در سال نو/انصرافی بده از یارانه و یاری نما دولت نو خودشکن یارانه گرفتن خطاست/ این ۴۵ تومن مایه ننگ شماس باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم/ یارانه […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۵ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

شنبه می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست. می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟! می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم ! می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟! می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

شنبه مرد (در تماس تلفنی قبل از رسیدن به منزل): دارم میام…راستی عزیزم! شام چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم «فال قهوه روسی یخ زده» بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته «شوهرت واست یه انگشتر می خره» طرف رفته خونه و گفته و پس فرداش شوهره واسش انگشترو خریده. خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!یکشنبه مرد (در تماس تلفنی از سر […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

سلام عزیزم جمعه عقد می کنم خوشحال می شم بیای ( طرح ایجاد حسودی در میان دوستان ترشیده ) ——————————– نازنینم یه روز میام می برمت می برمت یه جای دور که دست هیشکی بهت نرسه قربانت عزراییل ——————————– نگاه اولت در من اثر کرد نگاه دومت دیوانه ام کرد نگاه سومت عاشق ترم کرد ولی نگاه آخرت دیگه هیز بازی بود ——————————– قامتت چون سرو چشمانت چون آهو گیسوانت چون آبشاران ابروانت چون کمند خلاصه هیچ چیزت به آدمیزاد […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۹ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ …!! °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° میگما !!! یه وقت زشت نباشه با این سن و سال، بارون که میاد، ما هیچ خاطره اى تو ذهنمون زنده نمیشه! °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° میگم که هوا اینقد دو نفرس یه وقت زشت نباشه من تنهایی میرم بیرون!؟ °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° یه وقت زشت نباشه ما به عنوان یه پسر ، ابرو بر نداشتیم °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

یه بار مجبور شدم برم یه مجلس ختمی که مسجدش صندلی نداشت موقعی رسیدم که روضه خون داشت خودشو میکشت. همون موقع یه نفر از کنار دیوار بلند شد و من جاشو گرفتم و تکیه دادم یه لحظه دنیا دور سرم چرخید و سقف مسجد اومد جلوی نظرم و صدای خنده رفت هوا! دیوار نبود. برزنت بود تو زنونه فرود اومده بودم! ——————————- تو دوران دانشگاه با بعضی از بچه ها بد جور تیریپ مرام و معرفت داشتیم و هی […]

نوشته شده توسط شادی در مرد - ۲۹ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”» استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و […]

نوشته شده توسط شادی در مرد - ۱۹ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته