دانشنامه ناریا
سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



درویشی در کوهساری دور از مردم زندگی می‌کرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود. در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و درویش فقط میوه می‌خورد. روزی با خدا عهد کرد که هرگز از درخت میوه نچیند و فقط از میوه‌هایی بخورد که باد از درخت بر زمین می‌ریزد. درویش مدتی به پیمان خود وفادار بود، تا اینکه امر الهی، امتحان سختی برای او پیش ‌آورد. تا پنج روز، هیچ میوه‌ای […]

نوشته شده توسط شادی در مرد - ۳ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

همسرتان را عزیز کنید، به شوهرتان احترام بگذارید. هسته اصلی نیاز احساسی خانم‌ها عزیز شدن است. این مسئولیت شماره یک همه شوهرهاست.

نوشته شده توسط شادی در بهم - ۱۵ - ۱۳۹۲ یک دیدگاه خواندن ادامه نوشته

یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمه‌ای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۲۵ - ۱۳۹۰ یک دیدگاه خواندن ادامه نوشته

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد . مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود : صورتحساب !!! کوتاه کردن چمن باغچه ۵٫۰۰۰ تومان مراقبت از برادر کوچکم ۲٫۰۰۰ تومان نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۳٫۰۰۰ تومان بیرون بردن زباله ۱۰۰۰ تومان جمع بدهی شما به من :۱۲٫۰۰۰ تومان ! مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد، […]

نوشته شده توسط شادی در تیر - ۲۹ - ۱۳۹۰ ۳ دیدگاه خواندن ادامه نوشته

پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت:….

نوشته شده توسط شادی در تیر - ۲۹ - ۱۳۹۰ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته